این نیز بگذرد 2
دیروز سر زنگ عربی یهو یکی از دوستان :بچه ها برف میاد
همه هم زمان به بیرون چشم آویختنو گفتن :برف
بعد از چند ثانیه که از شوک در اومدن :فردا تعطیلهههههه(با لحن رضا و نسترن خوانده شود)
معلم عربی:نه خیر هم بشینید درستونو بخونید دلتونو خوش نکنید اون دفعه که دیدید شما تعطیل نشدید
تازه این دفعه به شدت قبلی نیست که یاد اوری میکنم امتحان درس 3 و لغات 4
ما هم با داشتن روزنه ای کوچیک از امید به درس بر گشتیم.
و اما امروزی که برف اومده و هوا بسی ناجوانمردانه سرده و مدرسه تعطیل شده و امتحان عربی به فنا رفته و سخایی به جای قند با چایی حرص می خوره و ما خوشحالیم و بییییییکار، باید بگم حدس ما صحت داشت سخایی جان
پ.ن :در حال حاضر دارم ایده ای برای ادم برفی می ریزم
پ.ن 2: از این به بعد پستای مربوط به مدرسه رو با این عنوان می نویسم
پ.ن 3:این جا برف اومده ولی یه شهر صنعتی نمی تونه این شکلی باشه
پ.ن 4:تبریک به همه دوستان خوش باشید